صلیبی به کام کلیسا

نبی خدا، حضرت عیسی مسیح را درست بشناسیم

صلیبی به کام کلیسا

نبی خدا، حضرت عیسی مسیح را درست بشناسیم

مشخصات بلاگ
صلیبی به کام کلیسا
نویسندگان

جامعه ی مسیحیان و یهودیان، پیامبران را تنها در دریافت و ابلاغ وحی معصوم می دانند. و اینکه گذشته ی آنها هیچ اهمیتی ندارد. یعنی یک فرد که سراسر عمرش گنه کار و سرکش است یا یک فرد خیلی معمولی می تواند ناگهان به مقام پیامبری برسد ! رفتار و اقدامات پیامبران کتاب مقدس نیز می تواند سرشار از گناه و اشتباه باشد و به عقیده ی صاحبان کتاب مقدس منافاتی با مقام پیامبری آنها ندارد! در حالی که اعتقاد شیعیان بر عصمت کامل پیامبران چه در دریافت و ابلاغ وحی، چه در عمل و گفتار، از بدو تولد دلالت دارد. کدام گروه از پیامبران قابل اعتماد ترند؟ آن پیامبرانی که گناه می کنند و مردم خود را گمراه می کنند یا آن  پیامبرانی که سراسر رحمت و پاکی برای امت خود بوده اند؟ آیا خداوند نمی توانست شخص بهتری را برای پیامبری برگزیند؟ آیا انتخاب فردی گنه کار برای هدایت  مردم، تناقض آشکار نیست؟ مردم چگونه می توانند به چنین پیامبرانی اعتماد کنند؟ آیا هدف از بعثت پیامبران چیزی جز رساندن پیام خدا و  هدایت مردم به سعادت و قرب خداست؟ و  اگر مردم از این پیامبران الگوبرداری کنند ، از مسیر سعادت دور نخواهند شد؟ و این نقض غرض از ارسال پیامبران نیست؟ 

  • یاردختِ مسیح

کتاب مقدس مورد قبول کلیسا، شامل دو بخش عهد قدیم و عهد جدید می باشد. عهد قدیم شامل تورات و تعدادی کتب دیگر برخی انبیاست. عهد جدید شامل 4 انجیل و نامه های پولس می باشد. در عهد قدیم شاهد آماج تهمت ها و نسبت های ناروا به انبیای الهی هستیم. آنجا که ابراهیم به همسرش ساره می گوید که تو زیبا هستی و به مردم مصر نگو که همسر من هستی بگو خواهر من هستی تا کشته نشوم. بدین ترتیب فرعون ساره را به همسری می گیرد و اموال بسیار به ابراهیم می بخشد! پس از چندی فرعون به بلایای سخت دچار می شود و می فهمد که این بلایا به خاطر ساره است و در نهایت از ساره جدا می شود (پیدایش12: 10-19)! چگونه ممکن است پیامبری که به نقل تورات پدر امت هاست، اجازه دهد به خاطر حفظ جانش، همسرش با شخص دیگری ازدواج کند؟

در خروج32: 2-6 می بینیم که علی رغم جایگاه رفیعی که برای هارون در کتاب مقدس ذکر شده، ساخت گوساله ی طلایی و دعوت مردم به پرستش آن را به هارون نسبت می دهد! چگونه ممکن است کسی که پیامبر خداست، خودش مردم را به بت پرستی بکشاند؟

همچنین در خروج 4: 24-26 می بینیم که خداوند در بین راه به موسی برخورد و قصد قتل وی را نمود! آیا تجسیم خداوند شرک نیست؟ چرا خداوند باید پیامبر خود را بی دلیل به قتل برساند؟

در پیدایش 19: 30-37 آمده است وقتی لوط با دو دخترش به غاری پناه می برد، دخترانش به او شراب می نوشانند و با پدرشان همخواب می شوند. هردو باردار می شوند تا به ادعای خودشان نسلی از پدرشان نگاه دارند! مهم تر آنکه این دو فرزند هر دو در آینده از اجداد عیسی مسیح خواهند شد! درحالی که به نقل از تثنیه23: 2 حرامزاده تا ده نسل وارد جماعت خدا نمی شود. پس چگونه ممکن است عیسای مسیح از نسلی ناپاک متولد شود؟ آیا انتخاب پیامبران از بین پاکان بنی اسرائیل برای خداوند اینقدر سخت بود؟ خدواند نمی توانست هیچ شخص پاک و موحدی را برای پیامبری انتخاب کند؟ مگر پیامبر نباید الگو و مورد اعتماد مردم باشد، پس چگونه می توان به چنین افراد کناهگاری(طبق کتاب مقدس) اعتماد کرد؟ چگونه می توان به آنها افتخار کرد؟ آیا همه ی اینها دروغ بستن به انبیای الهی نیست؟ 


  • یاردختِ مسیح

عیسی مسیح به نقل اناجیل همواره بر حفظ شریعت تاکید می کرد. همانطور که در متی5: 17-19 از قول ایشان آمده: « گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه  تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد».

اما اکنون چه اتفاقی افتاده است که در جامعه ی مسیحیان نه تنها به هیچ یک احکام تورات عمل نمی شود بلکه آن را منسوخ می دانند؟ چه کسی مسبب این کار است؟

مسبب اصلی این کار همان "پولس" است. وی که ابتدا به خاطر جفایی که بر مسیحیان و کلیسا رسانده بود اقرار کرد که لایق نیست که به رسول خوانده شود (اول قرنتیان15: 9) اما به فاصلۀ کوتاهی مدعی مقامی بزرگ و جایگاهی سترگ شد! همانطور که در دوم قرنتیان11: 5 پولس می گوید: «زیرا مرا یقین است که از بزرگترین رسولان هرگز کمتر نیستم». وی که مدعی بوده مستقیما از طرف عیسی مسیح برگزیده شده تا مبلغ مسیحیت باشد علاوه بر مخالفت آشکار با جانشین عیسی مسیح یعنی پطرس، ادعا کرد که عمل به شریعت تنها برای وقتی بود که خدا با انسان قهر بود و برای نزدیکی انسان به خدا، عمل به احکام لازم بود ولی اکنون که خداوند، پسر خود را برای نجات بندگانش فدا کرد و به روی صلیب رفت، دیگر قهری درکار نیست پس عمل به شریعت نیز نیاز نیست در واقع پولس این طور وانمود کرد که هرکه به شریعت عمل کند در واقع به خواست خداوند مبنی بر بخشودگی گناهان دهن کجی کرده و ملعون است!

حال سوال اینجاست! چطور ممکن است خالقی با مخلوقش به خاطر گناه یک نفر  قهر باشد؟ آیا این به دور از عدل و انصاف خداوند نیست که به خاطر گناه یک نفر،  نسلی را معذب سازد؟ آیا لعن شریعت مخالفت آشکار با آموزه های عیسی مسیح نیست؟ آیا این افکار تنها برای فرار از تکلیف نیست؟ مهم تر از همه، آن هنگام که خداوند (عیسی مسیح) بر روی صلیب جان می داد چه کسی اداره ی امور جهان را در دست داشت؟

 

  • یاردختِ مسیح

 در کتاب مقدس آمده است که خداوند آدم و حوا را از نزدیک شدن به دو درخت منع کرده است ولی مار آنها را فریفت و ابتدا حوا و سپس آدم از میوه ی یکی از آن دو درخت (معرفت)خوردند و بدینسان آدم که سمبل انسانها بود گناه کرد. خدا بر انسانها غضب کرد و همۀ مردم به خاطر گناه آدم که سمبل انسانها بوده محکوم به جهنم هستند (پیدایش15:3)؛ این مسئله موسوم به "گناه اولیه" است. در اثر این اتفاق آدم تقدسش را از دست داد و طبیعتش فاسد شد و این گناه او به صورت موروثی به همه ی ابناء بشر منتقل شد! پولس با تاکید فراوان بر این مسئله اذعان دارد که همه ی انسان ها از بدو تولد گناه کارند و نجات نخواهند یافت مگر با ایمان به مسیح. پولس در این باره می گوید: «پس همانگونه که گناه به واسطه یک انسان وارد جهان شد و به واسطه گناه مرگ آمد»(رساله پولس  به رومیان 5: 12) . به عقیده ی وی خداوند پسرش را در قالب انسان به زمین فرستاد تا برای نجات انسان ها فدا شود! پس با به صلیب کشیده شدن مسیح آن فدیه پرداخت شد و انسان ها نجات یافتند! و تنها راه نجات هر انسانی تنها ایمان به این قضیه است. پولس می گوید:«که در وی به‌ سبب خون او فدیه، یعنی آمرزش گناهان را به اندازة دولت فیض او یافته‌ ایم»(رساله به افسسیان 1 : 7).

حال سوال اینجاست! خداوندی که به خاطر گناه پدری، همه ی نسلش را مجازات می کند، ظالم نیست؟ آیا همه ی انبیای قبل از عیسی، به خاطر آن گناه نخستین به جهنم رفته اند؟ چگونه همه ی انبیا و حتی حواریون این مسئله را نادیده گرفته اند؟ اگر خداوند آنقدر مهربان است که به فکر نجات انسان ها باشد، چرا بی حساب آنها را نمی بخشد و خود را نیازمند فدیه آن هم پسر خودش می داند؟ به کشتن دادن فردی بی گناه، عین ظلم نیست؟ آیا همه ی اینها بهانه ای برای فرار از گناه نیست؟

 

  • یاردختِ مسیح

کلیسا، مسیحیتی که در حال حاضر وجود دارد را مرهون شخصیتی به نام " پولس" است. وی شخصی یهودی بود که به تعقیب ، شکنجه و آزار مسیحیان می پرداخت (اعمال رسولان3:8). او هیچ وقت عیسای نبی را ندید و هیچ گاه هم در محضر شاگردانش چیزی نیاموخت. تا اینکه در مسیر یک تعقیب_برای دستگیری مسیحیان_ به سمت دمشق، ادعا کرد که مکاشفه ای بر او صورت گرفت و نور عیسی را مشاهده کرد و با او سخن گفت. وی که بر اثر این حادثه نابینا شده بود به دستور عیسی _که در همان مکاشفه به او گفته بود_نزد شخصی در دمشق رفت و سپس طی معجزه ای بینا و از روح القدس پر شد. (اعمال رسولان1:9-17) پس از آن وی به تبلیغ مسیحیت پرداخت و ادعا نمود که عیسی پسر خداست. سه سال پس از این حادثه، وی به دیدار پطرس(شمعون) که عیسای نبی او را جانشین خود انتخاب کرد، رفت و تنها پانزده روز با وی بود! (غلاطیان9:1-17) پولس که در ابتدای امر خود را در جایگاهی پایین تر از حواریون می دانست، (اول قرنتیان9:15) کمی بعد ادعا کرد که جایگاهی بزرگ دارد و از بزرگترین رسولان(حواریون)کمتر نیست! (دوم قرنتیان11:12) با اینکه عیسای نبی وظیفه هدایت مردم اعم از یهودی و غیر یهودی را بعد از خود به پطرس سپرد اما پولس در شورای رسولان اورشلیم ادعا کرد که خداوند وظیفه ی هدایت یهودیان را به پطرس و غیر یهودیان را به او واگذار کرده است! (اعمال رسولان 7:15) و بدین ترتیب پطرس را محدود ساخت. پولس به همین اکتفا نکرد و پطرس را سرزنش و متهم می کرد. (غلاطیان 11:2) و (غلاطیان 13:2) همچنین دیگر رسولان نیز از اتهام های او بی نصیب نماندند! (غلاطیان 1:3)

حال سوال اینجاست! ادعاهای پولس تا چه حد معتبر است؟ چه کسی غیر از خودش گواه خودش است؟ تعریف و تمجیدهایش از خودش در کتاب اعمال رسولان را چه کسی نوشته است؟ آیا کسی جز لوقا شاگرد خودش که به دست او مسیحی شده؟! (کتاب اعمال رسولان منسوب به لوقا شاگرد پولس است) 

 

  • یاردختِ مسیح