صلیبی به کام کلیسا

نبی خدا، حضرت عیسی مسیح را درست بشناسیم

صلیبی به کام کلیسا

نبی خدا، حضرت عیسی مسیح را درست بشناسیم

مشخصات بلاگ
صلیبی به کام کلیسا
نویسندگان

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

در سفر پیدایش 32: 24-30 می خوانیم: «و یعقوب‌ تنها ماند و مردی‌ با وی‌ تا طلوع‌ فجر کشتی‌ می‌گرفت‌. و چون‌ او دید که‌ بر وی‌ غلبه‌ نمی‌یابد، کف‌ ران‌ یعقوب‌ را لمس‌ کرد، و کف‌ ران‌ یعقوب‌ در کشتی‌ گرفتن‌ با او فشرده‌ شد. پس‌ گفت‌: مرا رها کن‌ زیرا که‌ فجر می‌شکافد. گفت‌: تا مرا برکت‌ ندهی‌، تو را رها نکنم‌.  به‌ وی‌ گفت‌: نام‌ تو چیست‌؟ گفت‌:یعقوب‌. گفت‌: «از این‌ پس‌ نام‌ تو یعقوب‌ خوانده‌ نشود بلکه‌ اسرائیل‌، زیرا که‌ با خدا و با انسان‌ مجاهده‌ کردی‌ و نصرت‌ یافتی‌. و یعقوب‌ از او سوال‌ کرده‌، گفت‌: مرا از نام‌ خود آگاه‌ ساز. گفت‌: چرا اسم‌ مرا می‌پرسی‌؟ و او را در آنجا برکت‌ داد. و یعقوب‌ آن‌ مکان‌ را «فِنیئیل‌» نامیده‌، (گفت‌:) زیرا خدا را روبرو دیدم‌ و جانم‌ رستگار شد.» نکات قابل توجه این است که:

-       یعقوب نمی داند با چه کسی دارد کشتی می گیرد!

-       کسی که با یعقوب در حال کشتی گرفتن است کاملا شبیه انسان است ولی انسان نیست و بلکه خداست!

-       یعقوب بر خداوند پیروز می شود!

-       یعقوب از خدا در ازای رها کردنش برکت طلب می‌کند!

این خدای عهد عتیق است که مجسم می شود؛ کشتی می گیرد و حتی مغلوب می شود و برای نجات خودش راهی جز باج دادن ندارد! 


  • یاردختِ مسیح

مسیح از بین شاگردانش، 12 نفر را به عنوان حواری برگزید و به آنها قدرت شفای بیماران و اخراج ارواح پلید از انسان ها را داده بود. یکی از این افراد یهودا اسخریوطی بود که خزانه دار و مورد اطمینان عیسی (ع) و دیگر حواریون بود. به نقل از انجیل یوحنا12: 4-6 یهودای اسخریوطی در عین قدرت، دزدی هم می کرد: « پس یکی از شاگردان او یعنی یهودای  اسخریوطی، پسر شمعون که تسلیم کننده وی بود،  گفت، برای چه این عطر به سیصد دینار فروخته نشد تا به فقرا داده شود؟ و این را نه از آنرو گفت که پروای فقرا می‌داشت، بلکه از آنرو که دزد بود و خریطه در حوالة  او و از آنچه در آن انداخته می‌شد برمی‌داشت.» همین یهودای اسخریوطی کسی ست که عیسی را در مقابل دریافت مبلغی از کاهنان یهودی، به آنها تسلیم می کند.(متی26: 14-16). آیا به راستی معتمد عیسی به وی خیانت کرد؟ عیسی که به عقیده ی مسیحیان خداست، علم به ناپاکی یهودای اسخریوطی نداشت؟ آیا کسی عیسی را مجبور به پذیرش یهودای اسخریوطی کرد؟ اگر یهودا این خیانت را نمی کرد، چه بر سر گناهان مسیحیان می آمد؟ 

پی نوشت: مسیحیان معتقدند با مصلوب شدن عیسی، همه ی گناهان آنها بخشیده شد.

 

  • یاردختِ مسیح

در کتاب مقدس در سفر پیدایش6: 5-6 می خوانیم: « و خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است و هر تصور از خیال‌های دل وی دائماً محض شرارت است. و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود و در دل خود محزون گشت.» مشاهده می کنیم که این خدا، خدایی است که از آینده انسان بی خبر بوده و در هنگام خلقت انسان تصورش را هم نمی کرده که انسان دست به شرارت بزند یا حتی به آن فکر کند! خدا  از کرده ی خود پشیمان می شود ولی دیگر راه بازگشتی نیست. پس محزون و ناراحت می شود! خدایی که بدون علم و حکمت دست به کاری می زند سزاوار پرستش است؟

در جای دیگر در سفر پیدایش11: 5 می خوانیم: « و خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی آدم بنا می‌کردند ملاحظه نماید» از این آیه برمی آید که: خداوند نمی دانسته بنی آدم در حال انجام چه کاری هستند و لازم بود نزول کند تا پی به کارهای انسان ها ببرد! و این نزول یعنی اینکه خدا در مکانی بالاتر از زمین قرار دارد و برای سرکشی آنجا را ترک کرده است! و آنجا آنقدر دور بوده که از آن فاصله نمی شد زمین را ببیند یا قادر به دیدن نبوده است! آیا این خدای ضعیف و نیازمند، سزاوار خدایی ست؟ کدام خدا بیشتر شایسته ی پرستش است؟ خدای قرآن یا خدای کتاب مقدس؟


  • یاردختِ مسیح

در کتاب مقدس سفر پیدایش3: 1-7 می خوانیم: «و مار از همۀ حیوانات‌  صحرا که‌ خداوند خدا ساخته‌ بود، هُشیارتر بود. و به‌ زن‌ گفت‌: آیا خدا حقیقتاً گفته‌ است‌ که‌ از همۀ  درختان‌ باغ‌ نخورید؟ زن‌ به‌ مار گفت‌: از میوۀ درختان‌ باغ‌ می‌خوریم‌، لکن‌ از میوۀ درختی‌ که ‌در وسط باغ‌ است‌، خدا گفت‌  از آن‌ مخورید و آن‌ را لمس‌ مکنید، مبادا بمیرید. مار به‌ زن‌ گفت‌: هر  آینه‌  نخواهید مرد، بلکه‌ خدا می‌داند در روزی‌ که‌ از آن‌ بخورید، چشمان‌ شما باز  شود و مانند خدا عارف‌ نیک‌ و بد خواهید بود. و چون زن دید که  آن درخت  برای خوراک نیکوست و بنظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانش  افزا پس از  میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر  دوِ ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته  سترها برای خویشتن ساختند. » اولین نکته ای که از این متن برداشت می شود، دروغگو بودن خداست! یعنی اول دروغگوی عالم خود خداست! و شیطان راستگو، خیرخواه آدمیان و از همه ی مخلوقات هشیارتر و باهوش تر است! و این شیطان است که دروغ خدا را برملا می سازد! چنین خدایی لایق پرستش است؟

 در ادامه می خوانیم: « و آواز خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم  نهار  در باغ می خرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خدا در میان درختان  باغ پنهان کردند. و خدا آدم را ندا در داد و گفت: کجا هستی؟ گفت: چون  آوازت را در باغ شنیدم ترسان گشتم زیرا که عریانم. پس خود را پنهان  کردم. گفت: که تو را آگاهانید که عریانی؟ آیا از آن درختی که  تو را  قدغن کردم که از آن نخوری خوردی؟ » (پیدایش3: 8-11) در اینجا می فهمیم که : خدای عهد عتیق خرامان راه می رود! خدا نمی دانست که آنها کجایند! خدا نمی دانست چه اتفاقاتی بین شیطان و آدم و حوا روی داد! خدایی ست با علم بسیار محدود! چنین شخصی که بیشتر می خورد انسان باشد، لایق خدایی ست؟

 

  • یاردختِ مسیح

آنچه باعث شد تعالیم پولس با وجود اینکه نه حواری بوده و نه عیسی را دیده، به سرعت گسترش پیدا کند را می توان در سه جمله خلاصه کرد:  تغییر و همسان‌‌سازی تعالیم مسیحیت با عقاید رایج آن زمان؛ حذف شریعت؛ دستور به پیروی از حاکمان.

مردم امپراتوری روم، به خدایانی بشری اعتقاد داشتند. این خدایان در قالب امپراتور یا اساطیر جلوه‏ گر می‌شدند. بدیهی است که در چنین جامعه ‏ای، تعالیم یکتاپرستانه و اعتقاد به خدایی نادیدنی نمی‏ توانست به‌راحتی غالب شود، اما پولس با اعلام اینکه عیسی، خدایی است که لباس جسم در بر کرده و به میان مردم آمده است.در واقع به نوعی همان عقاید رومی را با نامی جدید ارائه کرد. در رساله ی پولس به فیلیپیان 2: 6-7 می خوانیم:«که چون در صورت خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد؛ لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد» به همین دلیل، مسیحیت جدید که ابتکار و دست‌ ساختة پولس بود، به‌راحتی مورد پذیرش مردم آن سامان قرار گرفت. ویل دورانت در این باره می نویسد: پولس به اندیشههای ادیان شرکآلود، لباسی مسیحی پوشانید، و بنابراین مسیحیت در واقع شرک را از بین نبرد، بلکه آن را در خود پذیرفت. 

این در حالی است که به نقل اناجیل عیسی بارها مردم را به پرستش خدای واحد حقیقی فرا خوانده و خود را بنده و فرستاده ی خدا خوانده است. در انجیل منسوب به یوحنا 17: 3 می خوانیم که عیسی خطاب به خدا می گوید:« و حیات جاودانی  این است که تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی، بشناسند

شریعت توراتی، مشتمل بر احکامی سخت بود که پای‌بندی به آن برای مردم بی‏ قید و بند جامعه آن روز بسیار مشکل بود. پولس با این ادعا که با مصلوب ‌شدن مسیح، زمان عمل کردن به احکام شریعت به سر آمده است(رساله ی پولس به رومیان 3: 21  26) ، پذیرش آیین جدید را برای مردم آسان ساخت و همین مسئله توانست زمینه ی مناسب را برای گرایش سریع و انبوه مردم فراهم آورد. و این در حالی است که به نقل اناجیل عیسی صراحتا تاکید به عمل به شریعت تورات نموده است. در انجیل منسوب به متی 5: 17-19 می خوانیم:« گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه  تا تمام کنم. زیرا هر  آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای  از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این  احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.»

علی رغم توصیه حضرت مسیح به مبارزة علنی با حاکمان رومی از یک سو و رهبران فاسد یهودی از سوی دیگر،پولس توصیه به پیروی بی‌قید و شرط از حاکمان دارد. در رساله ی پولس به رومیان13: 1-5 می خوانیم: «هر  شخصی، مطیع قدرت‌های برتر بشود؛ زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست، از جانب خدا مرتب شده است، حتی هرکه با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا کرده باشد... ؛ زیرا خادم خداست برای  توبه نیکویی، لکن هرگاه بدی کنی، بترس، چون که شمشیر را عبث  برنمی‌دارد؛ زیرا او خادم خداست و با غضب، انتقام  از بدکاران می‌کشد.  لهذا لازم است که مطیع او شوی». ولی در انجیل منسوب به لوقا 13: 31-32 می خوانیم وقتی که «چند نفر از فریسیان آمده به وی(عیسی) گفتند  دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس(پادشاه وقت) میخواهد تو را به  قتل برساند» عیسی در پاسخ گفت: « بروید و به آن روباه بگویید: اینک  امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مریضان را صحت میبخشم و در روز  سوم کامل خواهم شد لیکن میباید امروز و فردا راه روم »  همچنین طبق نقل  انجیل منسوب به لوقا22: 36 مسیح در شب آخر حواریون را امر به خرید اسلحه برای دفاع مقابل سربازان پادشاه فرمود:« لیکن الآن هرکه  کسیه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامۀ خود را فروخته آن را بخرد.» براستی مسیح چرا به حواریون دستور به خرید شمشیر داد؟ آنهم حتی به قیمت فروختن جامهها وعریان ماندن! مگر نه این است که انسان باید مطیع قدرتهای برتر باشد!؟ آیا این اقدامات پولس در خلاف جهت آموزه های عیسی مسیح نیست؟ پس چه چیزی مسیحیان امروز را به عیسی مقید می سازد در حالی که به آموزه های پولس بیش از آموزه های عیسی ایمان دارند؟ آیا این گمراهی آشکار نیست؟

 

  • یاردختِ مسیح