صلیبی به کام کلیسا

نبی خدا، حضرت عیسی مسیح را درست بشناسیم

صلیبی به کام کلیسا

نبی خدا، حضرت عیسی مسیح را درست بشناسیم

مشخصات بلاگ
صلیبی به کام کلیسا
نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حواریون» ثبت شده است

شاید مهمترین واژه در الهیات مسیحی، واژه ی "تثلیث" باشد.

تثلیث در دائره المعارف کاتولیک این چنین تعریف شده است:

تثلیث واحد است. ما به سه خدا اعتراف نمی­کنیم بلکه به خدای واحد در سه اقنوم. پس اقانیم تثلیث در یک الوهیت سهیم نیستند بلکه هر یک از آنها کامل خدا هستند. اقانیم ثلاثه واقعاً از هم متمایز هستند. آنها از نظر شما با هم تفاوت دارند وحدت الهی سه گانه است.

به بیانی ساده تر تثلیث یعنی ایمان و اعتقاد به سه گزینه ی زیر:

1- در ذات خدا سه شخص متمایز وجود دارد (پدر، پسر(عیسی) و روح القدس)

2 - هر شخص کاملا خدا است

۳- فقط یک خدای واحد حقیقی وجود دارد

این در حالی است که در آموزه های کتاب مقدس که منبع اصلی الهیات مسیحی است، عیسی خود را فرستاده خدا و خداوند را یکتا و یگانه معرفی نموده است:

- عیسی خطاب به خداوند: و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند. یوحنا 17: 3

- آمین آمین به شما می‌گویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمی‌آید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است. یوحنا 5: 24

- من از خود هیچ نمی‌توانم کرد بلکه چنانکه شنیده‌ام داوری می‌کنم و داوری من عادل است زیرا که ارادة خود را طالب نیستم بلکه ارادة پدری که مرا فرستاده است. عیسی ادعای خود را ثابت می‌کند. یوحنا 5: 30

- آن کارهایی که پدر به من عطا کرد تا کامل کنم، یعنی این کارهایی که من میکنم، بر من شهادت میدهد که پدر مرا فرستاده است. یوحنا 5: 36

- یوحنا: ای مردان اسرائیلی این سخنان را بشنوید. عیسی ناصری مردی که نزد شما از جانب خدا مبرهن گشت به قوّات و عجایب و آیاتی که خدا در میان شما از او صادر گردانید، چنانکه خود می‌دانید... اعمال رسولان 2: 22

در اینجا یوحنا به مردم یادآوری می کند که عیسی مردی است که از جانب خدا برگزیده شد و معجراتی را به اذن خداوند انجام می داد. از لحن آیه چنین بر می آید که در آن زمان ابدا این عقیده وجود نداشت که عیسی خداست و مردم او را نبی خدا و در بدترین حالت، وی را مردی مدعی نبوت می دانستند.


عیسی و حواریون

  • یاردختِ مسیح

حواریونی که بهترین شاگردان عیسی بودند در مواردی به دلایلی مورد عتاب عیسی قرار می گیرند: «اما شاگردان نزد عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند: چرا ما نتوانستیم او (دیو) را بیرون کنیم؟ عیسی ایشان را گفت: به سبب بی ایمانی شما زیرا هر آینه به شما می گویم اگر ایمان به قدر دانۀ خردلی می داشتید بدین کوه می گفتید از اینجا بدانجا منتقل شو البته منتقل می شد.» (انجیل منسوب به متی 17 : 19- 20 ) در جایی دیگر در انجیل منسوب به مرقس 6: 45-52 می خوانیم: «فی الفور شاگردان خود را الحاح فرمود که به کشتی سوار شده .... و تا نزد ایشان به کشتی سوار شد باد ساکن گردید چنانکه بی نهایت در خود متعجب شدند زیرا که معجزه ی نان را درک نکرده بودند زیرا دل ایشان سخت بود.» همچنین در متی 16: 5-8 حواریون به سبب فراموشی سرزنش می شوند: «و شاگردانش چون بدان طرف می رفتند فراموش کردند نان بردارند.... عیسی این را درک نموده بدیشان گفت: ای سست ایمانان چرا در خود تفکر می کنید از آن جهت که نان نیاورده اید؟» همچنین این بهترین یاران عیسی که ایشان را قدرت معجزه داده بود به نقل از انجیل منسوب به متی26: 36-43 نسبت به فرامین عیسی بی اعتنایی کردند: «آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمی به جتسیمانی بود رسیده به شاگردان خود گفت: در اینجا بنشینید تا من رفته در آنجا دعا نمایم .... و نزد شاگردان خود آمده ایشان را در خواب یافت و به پطرس گفت: آیا همچنین نمی توانستید یک ساعت با من بیدار باشید. بیدار باشید و دعا کنید ....وآمده باز ایشان را در خواب یافت.» و نیز در شب آخر شاهد بی مهری حواریون نسبت به عیسی هستیم: «پس به ایشان گفت: لیکن الآن هر که کیسه دارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامۀ خود را فروخته آن را بخرد.... گفتند ای خداوند اینک دو شمشیر، به ایشان گفت کافی است.»(لوقا22: 36-38) حواریون درمقابل دستور عیسی که همگی باید به هر قیمت شمشیری تهیه کنند بی توجهی نمودند و به آن حضرت گفتند دو شمشیر داریم. عیسی که از این بی اعتنایی حواریون ناراحت شده بود از تکرار دستور، صرف نظر کرد.

چگونه این شاگردان لایق قدرت شفای بیماران، اخراج ارواح پلید و معجزه شده اند؟ چه دلیلی وجود داشت که عیسی ایشان را همواره همراه خویش داشته باشد؟ وقتی ایشان هیچ تعهد و مهری نسبت به عیسی نداشتند چگونه می توان به بیانات شان درباره عیسی اعتماد کرد؟

عیسی و حواریون

  • یاردختِ مسیح

مسیح از بین شاگردانش، 12 نفر را به عنوان حواری برگزید و به آنها قدرت شفای بیماران و اخراج ارواح پلید از انسان ها را داده بود. یکی از این افراد یهودا اسخریوطی بود که خزانه دار و مورد اطمینان عیسی (ع) و دیگر حواریون بود. به نقل از انجیل یوحنا12: 4-6 یهودای اسخریوطی در عین قدرت، دزدی هم می کرد: « پس یکی از شاگردان او یعنی یهودای  اسخریوطی، پسر شمعون که تسلیم کننده وی بود،  گفت، برای چه این عطر به سیصد دینار فروخته نشد تا به فقرا داده شود؟ و این را نه از آنرو گفت که پروای فقرا می‌داشت، بلکه از آنرو که دزد بود و خریطه در حوالة  او و از آنچه در آن انداخته می‌شد برمی‌داشت.» همین یهودای اسخریوطی کسی ست که عیسی را در مقابل دریافت مبلغی از کاهنان یهودی، به آنها تسلیم می کند.(متی26: 14-16). آیا به راستی معتمد عیسی به وی خیانت کرد؟ عیسی که به عقیده ی مسیحیان خداست، علم به ناپاکی یهودای اسخریوطی نداشت؟ آیا کسی عیسی را مجبور به پذیرش یهودای اسخریوطی کرد؟ اگر یهودا این خیانت را نمی کرد، چه بر سر گناهان مسیحیان می آمد؟ 

پی نوشت: مسیحیان معتقدند با مصلوب شدن عیسی، همه ی گناهان آنها بخشیده شد.

 

  • یاردختِ مسیح

آنچه باعث شد تعالیم پولس با وجود اینکه نه حواری بوده و نه عیسی را دیده، به سرعت گسترش پیدا کند را می توان در سه جمله خلاصه کرد:  تغییر و همسان‌‌سازی تعالیم مسیحیت با عقاید رایج آن زمان؛ حذف شریعت؛ دستور به پیروی از حاکمان.

مردم امپراتوری روم، به خدایانی بشری اعتقاد داشتند. این خدایان در قالب امپراتور یا اساطیر جلوه‏ گر می‌شدند. بدیهی است که در چنین جامعه ‏ای، تعالیم یکتاپرستانه و اعتقاد به خدایی نادیدنی نمی‏ توانست به‌راحتی غالب شود، اما پولس با اعلام اینکه عیسی، خدایی است که لباس جسم در بر کرده و به میان مردم آمده است.در واقع به نوعی همان عقاید رومی را با نامی جدید ارائه کرد. در رساله ی پولس به فیلیپیان 2: 6-7 می خوانیم:«که چون در صورت خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد؛ لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد» به همین دلیل، مسیحیت جدید که ابتکار و دست‌ ساختة پولس بود، به‌راحتی مورد پذیرش مردم آن سامان قرار گرفت. ویل دورانت در این باره می نویسد: پولس به اندیشههای ادیان شرکآلود، لباسی مسیحی پوشانید، و بنابراین مسیحیت در واقع شرک را از بین نبرد، بلکه آن را در خود پذیرفت. 

این در حالی است که به نقل اناجیل عیسی بارها مردم را به پرستش خدای واحد حقیقی فرا خوانده و خود را بنده و فرستاده ی خدا خوانده است. در انجیل منسوب به یوحنا 17: 3 می خوانیم که عیسی خطاب به خدا می گوید:« و حیات جاودانی  این است که تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی، بشناسند

شریعت توراتی، مشتمل بر احکامی سخت بود که پای‌بندی به آن برای مردم بی‏ قید و بند جامعه آن روز بسیار مشکل بود. پولس با این ادعا که با مصلوب ‌شدن مسیح، زمان عمل کردن به احکام شریعت به سر آمده است(رساله ی پولس به رومیان 3: 21  26) ، پذیرش آیین جدید را برای مردم آسان ساخت و همین مسئله توانست زمینه ی مناسب را برای گرایش سریع و انبوه مردم فراهم آورد. و این در حالی است که به نقل اناجیل عیسی صراحتا تاکید به عمل به شریعت تورات نموده است. در انجیل منسوب به متی 5: 17-19 می خوانیم:« گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه  تا تمام کنم. زیرا هر  آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای  از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این  احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.»

علی رغم توصیه حضرت مسیح به مبارزة علنی با حاکمان رومی از یک سو و رهبران فاسد یهودی از سوی دیگر،پولس توصیه به پیروی بی‌قید و شرط از حاکمان دارد. در رساله ی پولس به رومیان13: 1-5 می خوانیم: «هر  شخصی، مطیع قدرت‌های برتر بشود؛ زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست، از جانب خدا مرتب شده است، حتی هرکه با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا کرده باشد... ؛ زیرا خادم خداست برای  توبه نیکویی، لکن هرگاه بدی کنی، بترس، چون که شمشیر را عبث  برنمی‌دارد؛ زیرا او خادم خداست و با غضب، انتقام  از بدکاران می‌کشد.  لهذا لازم است که مطیع او شوی». ولی در انجیل منسوب به لوقا 13: 31-32 می خوانیم وقتی که «چند نفر از فریسیان آمده به وی(عیسی) گفتند  دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس(پادشاه وقت) میخواهد تو را به  قتل برساند» عیسی در پاسخ گفت: « بروید و به آن روباه بگویید: اینک  امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مریضان را صحت میبخشم و در روز  سوم کامل خواهم شد لیکن میباید امروز و فردا راه روم »  همچنین طبق نقل  انجیل منسوب به لوقا22: 36 مسیح در شب آخر حواریون را امر به خرید اسلحه برای دفاع مقابل سربازان پادشاه فرمود:« لیکن الآن هرکه  کسیه دارد آن را بردارد و همچنین توشه دان را و کسی که شمشیر ندارد جامۀ خود را فروخته آن را بخرد.» براستی مسیح چرا به حواریون دستور به خرید شمشیر داد؟ آنهم حتی به قیمت فروختن جامهها وعریان ماندن! مگر نه این است که انسان باید مطیع قدرتهای برتر باشد!؟ آیا این اقدامات پولس در خلاف جهت آموزه های عیسی مسیح نیست؟ پس چه چیزی مسیحیان امروز را به عیسی مقید می سازد در حالی که به آموزه های پولس بیش از آموزه های عیسی ایمان دارند؟ آیا این گمراهی آشکار نیست؟

 

  • یاردختِ مسیح

حضرت عیسی (ع) از میان اولین شاگردانش ۱۲نفر را به عنوان حواری برگزید. این 12 نفر، نزدیکترین افراد به عیسی بودند و زندگی خود را رها کرده و به شاگردی عیسی پرداختند. عیسی حتی به آنان قدرت شفای بیماران و اخراج ارواح پلید از انسان ها را داده بود. اما در کنار اینها، می بینیم که کتاب مقدس آنها را افرادی سست ایمان(متی 16 : 5- 8)، سخت دل (مرقس 6 : 45-52) و بی ایمان (متی 17: 19-20) معرفی کرده است. چگونه ممکن است عیسی به چنین افرادی قدرت معجزی گری دهد؟ همچنین در متی16: 18-19 عیسی خطاب به پطرس می گوید: « و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت کلید های ملکوت آسمان را به تو می سپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود» یعنی وی را به عنوان جانشین خود برگزید ولی در ادامه در متی 16: 22-23 می بینیم که عیسی خطاب به پطرس گفت: «دور شو از من ای شیطان زیرا که باعث لغزش من می باشی»

همچنین در متی 26: 31-35 می خوانیم که در شب آخر هنگامی که عیسی تحت تعقیب قرار گرفت خطاب به شاگردانش گفت: « همه ی شما دربارۀ من لغزش می خورید.... پطرس در جواب وی گفت: هر گاه همه دربارۀ تو لغزش خورند من هرگز نخورم عیسی به وی گفت : هر آینه به تو می گویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس ، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد ، پطرس به وی گفت: هر گاه مردنم با تو لازم شود هرگز تو را انکار نکنم ،و سایر شاگردان نیز همچنان گفتند» همین حواریون با تمام این وعده ها زمانی که حضرت مسیح دستگیر شد او را رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند! « در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده بگریختند » متی 26 : 56

در ادامه ی این ماجرا می بینیم که پطرس سه بار مسیح را با لعن و قسم انکار کرد (متی26: 69-74) حال آنکه به نقل از عیسی در متی 10: 33 می خوانیم که: « اما هر که مرا پیش مردم انکار نماید من هم در حضور پدرخود که در آسمان است او را انکار خواهم نمود» به راستی جانشین عیسی، وی را انکار کرد؟ آیا می توان باور داشت که عیسی به پطرسی که کلیدهای ملکوت آسمان را در دست دارد لقب شیطان بدهد؟! آیا مسیح کلیسای خود رابر شیطان بنا نمود ؟! 

  • یاردختِ مسیح